می دانم بعد از این

گاهی فقط گاهی

میان خواب های شبانه ات 

میان خنده های بلندت

میان اشک های ریزت

دلتنگم می شوی ... دلتنگم می شوی..

m.bh


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 6 تير 1394برچسب:مرده نامه,متن,متن کوتاه,زیبا,تنهایی,مرده,نامه,مرده نامه,قبر,دیوار ,تنهایی , | 19:8 | نویسنده : melika |

تنهایم

مثل شبهای سرد زمستان

مثل لباس های مدرسه ام

مثل ماموریت های پدر

که نمی دانستم وقتی می گویند یکی

دور است

یعنی چقدر دور ؟

m.bh

 

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 6 تير 1394برچسب:شعر , شعر کوتاه, تنهایی ,باران,زیبا ,دوستت دارم, مرده نامه,, | 19:6 | نویسنده : melika |

امروز که سکوت کردی

پنجره های ابی قلبم

ترک خورد از

فریاد بلندت...

m.bh


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 6 تير 1394برچسب:شعر , شعر کوتاه, تنهایی ,باران,زیبا ,دوستت دارم, مرده نامه,, | 18:52 | نویسنده : melika |

یادش بخیر

ساده بودی

مثل اینه

مثل شبنم رو شقایق

یادش بخیر 

پاک بودی

مثل نوزادی میان پر قو

مثل دستا ی قشنگ شسته شده میون حوض

یادش بخیر 

بچه بودی 

مثل کبوتر مثل باز

یادش بخیر

دوسم داشتی مثل اون

مثل هر کی که تو زندگی ماست ...

m.bh

 


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 6 تير 1394برچسب:شعر , شعر کوتاه, تنهایی ,باران,زیبا ,دوستت دارم, مرده نامه,, | 18:37 | نویسنده : melika |

انتظار بی تو تنهایی جهنم خیابان

در انتظار توام 
در چنان هوایی بیا 
که گریز از تو ممکن نباشد 
.. 

 

تو 
تمام تنهایی هایم را 
از من گرفته‌ای 

خیابان‌ها 
بی حضور تو 
راه‌های آشکار 
جهنم‌اند 

شمس لنگرودی

منبع :http://www.asheghaneha.ir/%D8%A8%DB%8C-%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1-%D8%AA%D9%88/#more-20459


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 6 تير 1394برچسب:شعر , شعر کوتاه, تنهایی ,باران,زیبا ,دوستت دارم, مرده نامه,, | 18:32 | نویسنده : melika |

دستانم را مثل کودکی به سمتت دراز میکنم 

مشتاقانه به لباست چنگ می زنم

بر می گردی و برق چشماننت

به من می فهماند که دیگر مرا

نمی شناسی

m.bh


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 6 تير 1394برچسب: تنهایی ,باران,زیبا , ,عاشقانه ,دوستت دارم, مرده نامه, , | 18:22 | نویسنده : melika |

قدم هات را آرام بردار

میان موسیقی ستاره ها به پرواز دربیا

تا کنارت مرا داری نچرخ

بدان...بدان....که کسی

میان موج های ابی دریا

میان دستهای خشکیده ی خاک

میان سنگ های دیوار

میان عشقت نسبت به او....

هست !!! تا ابد ....

m.bh


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 6 تير 1394برچسب: شعر , شعر کوتاه , تنهایی, باران , زیبا , عاشقانه , دوستت دارم , مرده نامه , , | 18:4 | نویسنده : melika |

میان دغدغه های روزهایم ....

میان رد پای کوچکت در ساحل زندگیم ...

میان سکوت پر صدایت ...

میان ترک کردن های مکررت...

می دانی که

می مانم... می مانم...

m.bh


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 6 تير 1394برچسب:بمان , می مانم,دوستت دارم,عاشقانه,میان تو,من و تو,او و خدا, خدا, | 18:0 | نویسنده : melika |

این دیوار ها هر لحظه تنگ تر می شوند

با بازوانشان فشارم می دهند 

تقریبا خردم می کنند

لبهایم از هم باز می شوند

و تنها یک کلمه ضمیمه ی مرده نامه ام می شود 

آخ

و من به همین را حتی می شکنم.

M.BH


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 6 تير 1394برچسب:مرده نامه,متن,متنکوتاه,زیبا,تنهایی,مرده,نامه,مرده نامه,قبر,دیوار ,تنهایی, | 2:52 | نویسنده : melika |

 سلام این متن زیبا رو از وب دختر عمه ام دارم 

برام اونقدر با احساس بود که نتونست ازش بگذرم ....

منبع:http://busysister.blogfa.com/

..................

در شیشه ای قلبم را هل می دهم و داخل می شوم...

فروشنده ی مهربان به روی لبخندی که بوی همیشگی را می دهد می پاشد...

جوابش را می دهم و به سمتش می روم :

یک کیلو درد می خواهم از نوع خاص هر بشر

یک مثقال عشق

یک دل بزرگ برای صبر

خریدها را که تحویل می گیرم تشکری می کنم و می خواهم خارج شوم که چیزی را به یاد می آورم...

در قلبم را که هنوز کامل نبسته ام کمی باز می کنم و سرم را داخل می برم:

-راستی خدا یک بغل انتظار هم دارم ،‌خریداری؟

منبع:http://busysister.blogfa.com/


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 6 تير 1394برچسب:رقص,خدا,فروشی,فروشگاه,تنهایی,خستگی,زیبایی,چنگال تنهایی,چنگال غم, | 2:42 | نویسنده : melika |

سلام من اصولا ادمی نیستم که مطلبی رو از وبلاگی کپی کنم تو وبلاگ خودم !

تا الان هرچی داشتم یا از وبلاگای قبلیم اوردم یا از دفتر خاطراتم یا حتی بعضیاشو خودم نوشتم اما این داستان اونقدر حداقل برام جالب بود که نتونستم نیارمش و متاسفانه یادم رفت ذکر منبع رو بزنم و از اون زمان زیاد می گذره به هر حال امیدوارم با خوندنش لذت ببرید و همونجوری که گفتم این داستان مال من نیست !

......

هرطور بود باید بهش می گفتم و راجع به چیزی که ذهنم رو مشغول کرده بود, باهاش صحبت می کردم. موضوع اصلی این بود که من می خواستم از اون جدا بشم. بالاخره هرطور که بود موضوع رو پیش کشیدم, از من پرسید چرا؟

اما وقتی از جواب دادن طفره رفتم خشمگین شد و در حالی که از اتاق غذاخوری خارج می شد فریاد می زد: تو مرد نیستی

اون شب دیگه هیچ صحبتی نکردیم و اون دایم گریه می کرد 

برچسب‌ها:

ادامه مطلب

امشب باران بارید 

خیس شد خاطره ه

اخ از دل ابری هوا

که شست همه ی خاطره هام 

***

 نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند

 مثل آسمانی که امشب می بارد....
 و اینک باران
 بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند
 و چشمانم را نوازش می دهد
 تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم 


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 6 تير 1394برچسب:باران , خاطره,شب,دردشعر,شعر کوتاه,واژه ها,باران,, | 2:30 | نویسنده : melika |

خوب گوش کن !....

در حضور واژه های بی نفس
صدای تیک تیک ساعت را گوش کن
شاید... مرهم درد ثانیه ها را پیدا کنی


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 6 تير 1394برچسب:شعر , غمگین,دلنوشته کوتاه,داستان کوتاه,شعر کوتاه,داستان, | 2:25 | نویسنده : melika |

بیا ره توشه برداریم قدم در راه بی برگشت بگذاریم 

ببینیم اسمان هر کجا ایا همین رنگ است ؟


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 5 تير 1394برچسب:فتو , فتو شعر , شعر , دلنوشته , متون زیبا, قشنگ , دوست دارم , چه زیبا , عکس , قاب , شعر عکسی, | 14:59 | نویسنده : melika |

 ســـــــــــــــــــــــــــــــلام    

بعضی ادما تو جامعه هستن کلا منفی بافن یعنی چی؟ یعنی اگر براشون هزار تا دلیل بیاری که بابا به خدا فلان کار خوبه و جواب داده قبلا اخرش چی می گن ؟

می گن :نچ امکان نداره ... اقا ما اهلش نیستیم !.... بابا بدبختا واقعا اهلش نیستناااااااااااا حالا اگر معجزه بشه و قبول کنن و کارشونم بگیره دوباره می گن: نچ ! اینجاشو دیدی کلا همه ی کارو خراب کرد از اولم نباید گوش میدادم !

به هر حال به همه چیز لیوان فکر می کننا جز نیمه ی پر لیوان !

حالا سوال اصلی انسان منفی باف کیست ؟ کسی که اگاهانه یا غیر اگاهانه (یکیش!) خودش و افکارش رو به سمت چیزای منفی سوق میده !!!! 

حالا شمام اگر می خواین میزان منفی بافی خودتون رو بسنجین باید این ازمون روان سنجی شناسی !!!!!!!!!!!!!!! رو بدید البته در ادامه ی مطلب .... فعلا


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 5 تير 1394برچسب:تست , لیوان , پر , خالی , ذوانشناسی بالینی , روانشناسی, روانپزشکی, | 14:14 | نویسنده : melika |

سلام امروز یک شعر قشنگ گیر اوردم .خب کلا شعر دوست دارم !

امیدوارم شما هم خوشتون بیاد :>!!!

ماييم و زخم يک جهان نامرد، برگرد
هجر تو با ما کار خود را کرد، برگرد

مجنونمان کرد و بيابان گرد، برگرد
ديدي که مهرت مبتلامان ساخت تا سوخت؟

ديدي که غم بر ما چه ها آورد، برگرد
ماييم و صبر و ديده اي بيدار، خونبار

ماييم و زخم يک جهان نامرد، برگرد
 نبودي عاشقي خون خورد تا مُرد

نبودي باغمان شد زرد، برگرد
فردا که تابوتم رَود بر دست، دير است

امشب که مي پيچم به خود از درد، برگرد
اشک از غمت در گل فرو مي خفت، مي گفت

خشکيد چشمي بر رهت برگرد، 
برگردحسن بياتاني


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 5 تير 1394برچسب:برگرد,اندکی صبر,جهان,نامرد,جهان نامرد,شعر نو,شعر غمگین,شعر,شعر زیبا,شعر کوتاه, | 13:58 | نویسنده : melika |

من نه عاشق هستم و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من

من خودم هستم و تنهایی و حس غریب

که به صد عشق و هوس می ارزد

و در شهر من چیزی گم شده که...

هرکس آن را به نامی می خواند

....

عمر من آه نیلوفر است که بر آب میروداز من نشانه مجو

از باد ها...

بی نشانه ترم

 

اینام از خودم بود امیدوارم با نظراتتون من رو راهنمایی کنیدخجالتی


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 27 ارديبهشت 1393برچسب:مرده نامه,متن,متن کوتاه,زیبا,تنهایی,مرده,نامه,مرده نامه,قبر,دیوار ,تنهایی , | 20:32 | نویسنده : melika |

 

گاهی وقتا که تو آب نگاه می کنم بهش اشاره می کنم و میگم:

ببین! من ماهم

خنده داره؟نه اصلا من خودمو ماه میبینم پر از چاله چوله اما نورانی و من همینم...

گاهی من هم از راه ابری رویا به دیدار کودکی هایم میروم آنجاکه...

روی مشق شبانه ام...

به خواب رفته ام!

شاید در انتظار فرداهایی بهتر...شاید

این کودک نمی داند از زندگی چه می خواهد ...شاید...

 

 

این متن از خودمه نظر بدین لطفاخندهبرام مهمه:)))))))))))))))))


برچسب‌ها:

آسمان آبی نیست

تو هستی و من دیده نمیشون

و من چه خوب می دانم که

دستهایم در این گرما 

یخ خواهند زد 

وقتی که دیگر 

آسمان آبی نیست....

Melika.bh


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 16 مرداد 1391برچسب:, | 21:47 | نویسنده : melika |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • مقاله مجنون