سلام دوخاطره ی فوق العاده از دکتر حسابی دارم براتون .... خواهش می کنم از دستشون ندید .

من به گفته ی پروفسور انیشتین به دانشگاه شیکاگو نقل مکان کردم تا ادامه ی تحقیقات خود را از سر بگیرم.

دانشگاه شیکاگو بسیار پیشرفته بود. مهم تر از هر چیزی آزمایشگاه های متعدد و معتبر آن بود.

من در لابراتوار بسیار پیشرفته اپتیک، مشغول به کار شدم. در خوابگاه دانشگاه هم اتاق مجهزی برای اقامت، به من داده بودند.

از نظر وسایل رفاهی، مثل اتاق یک هتل بسیار خوب بود. آدم باورش نمی شد، این اتاق در دانشگاه باشد. معلوم بود که همه چیز را، برای دلگرمی محققین و اساتید، فراهم کرده بودند.

نکته خیلی مهم و حائز اهمیت، آزمایشگاه ها و چگونگی تجهیزات آن بود. یک نمونه از آن مربوط به میزی می شد که در آن آزمایشگاه به من داده بودند. این میز کشوی کوچکی داشت.

از روی کنجکاوی آنرا بیرون کشیدم و با کمال تعجب، چشمم به یک دسته چک افتاد. دسته چک را برداشتم و متوجه شدم تمام برگه های آن امضا شده است!

ادامه در ادامه ی مطلب.....

 

 

 


برچسب‌ها:

ادامه مطلب

تصویری که در بالای صفحه مشاهده می کنید تصویر دکتر حسابی و انیشتین هستش خندهخجالتی بهتون پیشنهاد می کنم حتما زندگی نامه ی دکتر حسابی رو که نوشته ی پسرش هست روبخونید . قطعا ضرر نمی کنید .

 

انسانهای بزرگ دودل اند

دلی که درد می کشد و 

پنهان است 

و

دلی که می خندد

و آشکار است.

پروفسور محمود حسابی


برچسب‌ها:

سلام دوستان ... دیدم این وب غیر از دلنوشته بهیک چیز پر بار تر احتیاج داره این شد که خواستم از جملات با ارزش دکتر محمود حسابی استفاده کنم . کسی هممون می دونیم در پس این موفقیت های بسیارش چه سختی هایی رو تحمل کرده....


برچسب‌ها:

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • مقاله مجنون